عاشقانه ترین وبلاگ پریا
درتنهایی خود لحظه ها را برایت گریه کردم در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی ایستادم و آرام گریه کردم ولی اکنون می خندم آری میخندم به تمام لحظه های بچگانه ای که به خاطرت اشک هایم را قربانی کردم...
نوشته شده در پنج شنبه 91/10/14ساعت
8:53 عصر توسط پری نسیم نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |